۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۱۰
کد خبر: ۷۵۵۷۳۹
تاریخ اجتماعی| روایت چند عکس از پیشینه دستفروشی

واقعی اما کاذب

واقعی اما کاذب
دستفروشی، ازجمله فعالیت‌های متداولی است که به صور گوناگون در زیست شهری به وقوع می پیوندد؛ با توجه به تاریخ ثبت عکس‌ها از جمله عکسی که زنان دستفروش را در بازار به نمایش قرار می‌دهد؛ این سبک از دستفروشی به شکل جدی‌تر از دهه 30 شروع و در دهه‌های 40 و 50 روند رو به رشدی را در ایران داشته است.

در ادامه از سلسله مقالات عکس و تاریخ معاصر که پیش‌تر با دو عنوان رد پای تاریخ معاصر در عکس و عکاسی و خوانشی تاریخی از قاب‌های ماندگار ارتش و مردم در سال 57 منتشر شد؛ در سومین یاداشت به سراغ سوژه اجتماعی خواهیم رفت. در این یاداشت به بررسی فرودستان به طور ویژه دستفروشان باز می‌گردیم.

دهۀ ۱۹۸۰م، نگاه تازه‌ای به پژوهش در طبقۀ اجتماعی صورت گرفت که آن را با نام مطالعات فرودستان می‌شناسیم. مطالعات فرودستان بر اين باور است که فرودستان به گونه‌اي منظم از گزارش‌هاي تاريخی اکثر مورخان بیرون رانده شده‌اند. تاريخ مسلط آن‌ها را روايت نکرده و حضورشان در روايت‌ها صرفاً در حکم «بقیه» و براي نشان‌دار کردن فضايِ «دیگری» بوده است. تاريخ فرودستان مدعی تقابلی با تاريخ‌هاي کلی و رسمی يا همان تاريخ‌هاي سیاسی است. یا حتی می‌توان گفت که تاريخ فرودستان و قلمروهاي اقلیت همیشه در لابه لاي سندها و بايگانی‌هاي تاريخ نگاري‌هاي مسلط، براي خلق روايتی منسجم و کلیتی همسان به حاشیه رانده می‌شود.

عاملیت گروه‌های فرودست، و نه لزوماً تهی‌دست، ازجمله دست‌فروشان، در شکل‌دادن به تحولات اجتماعی و تاریخی بازخوانی شد. در بحث دربارۀ دست‌فروشان به‌عنوان فرودستان، گونار میردال (Gunnar Myrdal)، اقتصاددان سوئدی، بسیار شناخته‌شده است. پیش‌از او، در اثر فرانتس فانون (Frantz Fanon) با نام دوزخیان روی زمین، توصیفی از گروه‌های اجتماعی که به حاشیه رانده شده‌اند، مانند دست‌فروشان، به چشم می‌خورد. پس‌از دهۀ ۱۹۸۰م، بیشتر دربارۀ گروه‌های طردشدۀ اجتماعی مطالعه شد. مطالعۀ دست‌فروشان در جایگاه گروه فرودست جامعه از جمله موضوع‌های مهمی است که ایران در زمرۀ آخرین کشورهایی است که به آن ورود کرده است.

هر عکس در کنار نشانه‌هایی که در دل خود جای داده است، می‌تواند پی رنگ یک روایت باشد. روایتی که این تصاویر در دل خود جای داده‌اند، ترسیم زیست بخشی از جامعه دوره‌های پیش از انقلاب اسلامی یعنی همان دستفروشان است.

مجموعه دال‌های صریح که در این چند عکس وجود دارد، می‌تواند دال‌های ضمنی بسیاری را در خود جای داده باشد، که در اینجا به چند مورد از مهم‌ترین آنها از جمله حضور زنان به عنوان دستفروش، ترکیب سنی دستفروشان که در بین آنها سنین مختلف از جوان تا مسن قابل مشاهده است و سبک و ابزار دستفروشان برای پهن کردن بساط قابل ذکر است. اما در کنار این دال‌ها سوال جدی دیگری که ممکن است از جانب مخاطب این عکس‌ها مطرح شود این است که پیشینه دستفروشی در ایران مربوط به چه دوره‌ای است و رد پای این شکل متداول دستفروشی در دوره حاضر و رشد دستفروشی را می‌توان از کجا یافت؟

واقعی اما کاذب

دستفروشی ، شکلی دگرگون شده از دوره‌گردی در گذشته است. دوره‌گردی در برخی نواحی ایران اهمیت بسیاری برای مردم داشت و دوره‌گردان عامل اتصال نواحی مختلف شهرها و حتی کشور بودند. دوره‌گرد‌ها کالاهای مورد نیاز مناطق مختلف را تامین می‌کردند. برخی از آنها صرفاً در محدوده شهرها رفت و آمد داشتند و شماری نیازهای مردم روستاها و ایلات را برطرف می‌کردند. این گروه تنها حامل کالا نبودند بلکه عامل انتقال اخبار و فرهنگ به جوامع بسته‌تر نیز می‌شدند و از این طریق در غیاب رسانه‌ها مردم در روستاها و ایلات با آنچه مردم شهر مصرف می‌کردند و گاه طرز تفکر و بیان آنها آشنا می‌شدند. همچنین یکی از مسیرهای انتقال اخبار و اطلاعات در رابطه با تحولات سیاسی و اقتصادی در گذشته نیز به شمار می‌رفتند. دوره‌گردها کارکرد دیگری نیز بر عهده داشتند و به سبب اینکه با گروه‌های مختلفی داد و ستد می‌کردند، می‌توانستند چیزهای کمیاب را برای مشتریان خاص پیدا کنند. در زمانی که زنان محدودیت زیادی برای خروج از خانه داشتند، دوره‌گردها این کارکرد را داشتند که خانه به خانه بروند و مایحتاج آنان را بدون نیاز به حضور در بازار و محدودیت‌های ناشی از این حضور تهیه کنند. اقلام اصلی که به این شیوه داد و ستد می‌شد شامل پارچه، مواد غذایی، فرش، وسایل خانه، جواهر، عتیقه و.... بود اما برخی از این افراد در قالب خریداران دوره‌گرد فعالیت می‌کردند، کهنه خرها، قراضه خرها، آهن‌پاره‌ای‌ها و... در این زمره بودند.

گروه سومی نیز وجود داشتند (البته گاهی تا به امروز نیز فعالیت دارند) که مشغول فروش خدمات خود به صورت دوره‌گرد بودند: چینی‌بندزن‌ها، لحاف دوزها و... از این دسته هستند. این کالاها یا ابزار مربوط به خدمات به شیوه‌های مختلفی از جمله حمل در کیسه‌ای بر دوش یا به کمک یک حیوان بارکش جابه‌جا می‌شد. برخی از دوره‌گردها از آواهایی برای اعلام حضور خود بهره می‌بردند که عمدتا از دستگاه بیات ترک یا بیات اصفهان که بیشتر تصنیف‌های شاد در آن خوانده می‌شود بهره می‌بردند تا از این طریق بتوانند ارتباط بهتری با مشتریان برقرار کرده و افراد بیشتری را جذب کنند. 

واقعی اما کاذب

و اما این سبک از دوره‌گردی به مرور زمان جای خود را به دستفروشی به شکل امروزی آن داد. دستفروشی، ازجمله فعالیت‌های متداولی است که به صور گوناگون در زیست شهری به وقوع می پیوندد؛ براین اساس، می‌توان دستفروشی را پدیده‌ای اثرگذار در مدیریت شهری تلقی کرد. با توجه به این که تاریخ ثبت عکس‌ها از جمله عکسی که زنان دستفروش را در بازار به نمایش قرار می‌دهد. این سبک از دستفروشی به شکل جدی‌تر از دهه 30 شروع و در دهه‌های 40 و 50 روند رو به رشدی را در ایران داشته است. با توجه به رشد این فعالیت اقتصادی غیر رسمی در دهه‌های یاد شده، می توان چند عامل مهم در رشد این جریان را بررسی کرد. یکی از مهم ترین این عوامل جریان مهاجرت‌های داخلی در ایران است. مهاجرت از روستا به شهر و مهاجرت از شهری به شهر دیگر که عموماً با سودای کار، درآمد بالا یا امنیت اتفاق می‌افتاد اما در حقیقت مهاجران عموماً تخصص و تجربه کار و زیست شهری را نداشته و مشکلات بسیاری را چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ اجتماعی تجربه می‌کردند.

چند دهه گذشته در تاریخ ایران، دگرگونی ژرف ساختار اجتماعی و نیروهای تولید، زمینه‌ساز اصلی مهاجرت بوده است. مسئله مهاجرت به مفهوم امروزی آن از دوره پهلوی نخست در ایران روند فزاینده خود را آغاز کرد. این دوران مصادف شد با رشد و گسترش روابط سرمایه‌داری و مدرنیزاسیون، همگام با افزایش نقش نفت در اقتصاد سیاسی ایران، تغییر الگوی مصرف، یکپارچگی بازار، ایجاد زیربناهای ارتباطی، ایجاد صنایع اولیه، مازاد اقتصادی، بهره‌‌کشی، هم‌آمیختگی شیوه‌های تولید، حجم مازاد نیروی کار و وابستگی کشاورزان به پول، روستاها را نیز به دایره تحولات کشاند و بیشترین روند جابجایی جمعیت کشور آغاز شد. در این دوران همگام با روند نوسازی، تصویب قوانین جدید زمینه‌های اولیه مهاجرت را تقویت کرد. برای نمونه یکجانشین کردن عشایر همراه با اجباری شدن نظام وظیفه سربازی، اجبار تحصیل فرزندان در مدارس ابتدایی و راه‌اندازی ادارات و سازمان‌های دولتی زمینه‌های مهاجرت را تشدید کرد.

بعد از سقوط رضا شاه و اشغال کشور به وسیله متفقین (از1320تا 1324 )رکود اقتصادی بر کشور ایران حاکم شد و قحطی و شیوع امراض، مملکت را دچار وضع وخیمی ساخت. مالکان روستاها و کسانی که به اصطلاح تأمین کننده امنیت و قدرت مالی برای گردش چرخ کشاورزی بودند، با به هم خوردن اوضاع کشور و عدم امنیت جانی در پی اشغال نظامی، پراکنده و متواری شدند. در نتیجه این عوامل، زمینه‌های مهاجرت قسمتی از جمعیت روستایی به شهرها تقویت شد. برنامه‌ریزی متمرکز در ایران از سال 1327 با تهیه اولین برنامه ( 34 – 1327)شروع شد با تأسیس سازمان برنامه در سال 1327 ، اندیشه برنامه‌ریزی جامع به کمک مشاوران خارجی در ایران صورت عملی به خود گرفت. بعد از 28 مرداد 1332 ، دولت در برنامه‌ریزی اقتصادی نقش مهم‌تری به دست گرفته و مجری تام و تمام برنامه‌های عمرانی بود. برنامه‌های عمرانی اهرم اصلی نوسازی و توسعه اقتصادی گردید. بنا به تخمین، نرخ مهاجرت روستایی طی سال‌های 1335 تا 1341 ، 1/05 درصد بوده است و متوسط تعداد مهاجرین هر ساله در دوره فوق حدود 153 هزار نفر بوده است. در این دوره به تقریب حدود918 هزار نفر از طریق مهاجرت روستایی به جمعیت شهری کشور افزوده شدند.

واقعی اما کاذب

با انجام اصلاحات ارضی دهه 1340 و از میان رفتن نهادهای اصلی اربابی، زمینه برای گسترش روابط سرمایه‌داری آماده‌تر شد. درواقع اصلاحات ارضی نخستین گام اساسی در راه پراکنده کردن، وسعت بخشیدن و تعمیق روابط سرمایه‌داری در سطح ملی به شمار می‌رود. اصلاحات ارضی موجب شد، این رابطه در ژرفای روستاها و در میان ایلات و عشایر منتقل شود. درواقع در این دوران سیاست‌های اداری _ اقتصادی دولت به گسترش سریع شهرهای کوچک و بزرگ و فعالیت‌های شهری انجامید و گسترش بوروکراسی دولتی و تمرکز بیش از پیش تصمیمات اجرایی، فزونی مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ را در پی داشت. این فرآیند در چند دهه اخیر و پس از انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت و روند توسعه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی متمرکز بر شهرها و به ویژه شهرهای بزرگ، همچنان عاملی برای مهاجرت بود.

نیروهای انسانی که به شهرها مهاجرت کرده بودند با معضل بیکاری، کسب درآمد برای رفع حداقل نیاز‌های زندگی و حتی مکانی برای زیستن روبرو شدند. به همین دلیل بخشی از این نیروی انسانی به سمت دستفروشی در شهرها سوق پیدا کردند. نبود مکان و حتی سرمایه جدی برای ایجاد شغل مناسب و نداشتن تخصص در حوزه‌های مختلف این گروه را هر روز بیشتر از پیش به سمت دستفروشی سوق می‌داد. به همین دلیل دستفروشی هر روز رشد بیشتری را به دنبال داشت.

بخش دیگر این جریان به بحث عدم دسترسی برخی از مناطق به کالاهای مورد استفاده بود. یک قسمت روستاییان و بخش دیگر حاشیه‌نشینان هستند. روند مهاجرت به شهرها پدیده‌ای به نام حاشیه نشینی را به وجود آورد.

واقعی اما کاذب

افزایش حاشیه‌نشینی و اسکان غیررسمی در کشور، در پیدایش و سپس گسترش ریشه در توسعه برون‌زا و رشد سریع شهرنشینی دارد. تزریق درآمد‌های نفتی، دگرگونی‌های گسترده کالبدی و سبک زندگی و مصرف را در کشور به همراه داشت. متعاقب آن انجام اصلاحات ارضی، محرک دیگری بودکه روستاییان خوش نشین و بدون حق نسق را نیز وارد ماجراجویی‌هایی شهری کرد. اما نوسانات بازار مسکن و نبود امکان اسکان مهاجرین روند حاشیه نشینی را وارد مرحله جدی تری کرد.  بخش‌های حاشیه نشین به دلیل منطقه جغرافیایی‌که نه تنها به دور از مراکز خرید بود بلکه حتی به دور از فضای شهری معمول نیز قرار داشت، این گروه میزان دسترسی کمتری برای تهیه مایحتاج خود را داشتند به همین سبب بخشی از دستفروشان تأمین کننده نیاز مناطق حاشیه نشین در شهر‌های بزرگ بودند. 

بنابراین در حاشیه بازار رسمی همواره بازار دیگری وجود داشته که معمولا در مورد تعداد شاغلان و میزان درآمد و دیگر جزئیات مربوط به شغل آن‌ها اطلاعات زیادی در دست نیست اما ماهیت فعالیت آن‌ها به گونه‌ای است که صرفا دارای کارکرد اقتصادی نیست و مجموعه‌ای از کارویژه‌ای اجتماعی و حتی ادبی (شعرهای مربوط به دست‌فروشی) را در حول خود شکل داده‌اند و با تغییراتی در طول زمان استمرار یافته است. با وجود همۀ پیامدهای منفی این پدیده در سطح شهر، باید گفت دستفروشان بخش فعال و پرجنب وجوش اقتصاد غیررسمی شهری‌اند که دسترسی به طیفی گسترده از کالاها و خدمات را در فضای عمومی برای مردم فراهم می‌آورند؛ بنابراین، خود را همچون یک ضرورت متبلور کرده است؛ به بیان دیگر، بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که دستفروشی هرچند یک پدیدۀ خوشایند اقتصادی نیست اما تأکید می‌ورزند که باید آن روی سکه را هم دید. در بسیاری از موارد، دستفروشی راه حلی شرافتمندانه است که اقشار فرودست جامعه برای گذران زندگی‌شان به جای شیوه‌های نامناسب دیگر برمی‌گزینند. عمدتاً چون برای بخشی از جامعه فرصت‌های شغلی در قسمت امن و رسمی اقتصاد فراهم نیست، آنها مجبورند در بخش غیررسمی و به طورخاص دستفروشی مشغول شوند.

واقعی اما کاذب

امروزه نیز همچنان ما در شهرهای بزرگ از جمله تهران شاهد رشد پدیده دستفروشی هستیم. وضع اقتصادی و نبود امکان اشتغال رسمی متناسب با نیاز جامعه بازار کار را در فشاری مضاعف قرار داده است که رهایی از آن نیازمند نظارت، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی است.  به عبارت دیگر، ناتوانی دولت‌ها در ایجاد شغل و دلسرد شدن افراد از یافتن یک موقعیت شغلی مناسب(به ویژه برای جوانان جویای کار) و نیز کافی نبودن دستمزدها به رشد انفجارگونۀ دستفروشی در سطح خیابان‌ها یا فضاهای شهری منجر شده است.

منابع

ایراندوست، بوچانی، تولایی، (1392) تحليل دگرگوني الگوی مهاجرت داخلي كشوربا تأکید بر مهاجرت‌های شهری، فصلنامه مطالعات شهری، شماره ششم، بهار

حسامیان ، فرخ ،گیتی اعتماد و محمدرضا حائری( 1375 )، شهرنشینی در ایران، انتشارات آ گاه.

تاریخ دستفروشی، دنیای اقتصاد تاریخ چاپ:۱۳۹۶/۰۴/۱۱.

کاتوزیان، محمدعلی (1372) اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، نشر مرکز

قدیری معصوم، مجتبی و جهان محمدی فیروز،غام( 1387 )، نقش برنامه‌های عمرانی پیش از انقلاب در مهاجرت‌های روستا_ شهری کشور (با تأکید بر اهمیت درآمدهای نفتی)، پژوهش‌های جغرافیایی، شماره 63 ، بهار

محمدی تیراندازه، مینو، (1399) بررسی مؤلفه های مؤثر کلان اقتصادی بر روند حاشیه نشینی بعد از انقلاب اسلامی،فصلنامه جغرافیا و آمایش شهری – منطقه‌ای، سال دهم، شماره 36 ، پاییز

همایون سپهر، محمد؛ خزایی، شیرین، (1391)«مطالعه مردم‌شناسی جارآواهای پیشه‌های دوره‌گردی تهران قدیم»، مجله فرهنگ مردم ایران،

ارسال نظرات